آخر هفته ای که خوش گذشت

امسال تابستون که میرفتیم ییلاق هر هفته یه اتفاقی میافتاد و خوش

نمیگذشت ولی این هفته خوب بودنسبت به هفته های قبل عصر پنج شنبه

ساعتای 6 راه افتادیم نزدیک اذان بود رسیدیم بابا و داداش اولی که همون

جا بودن که با رسیدن ما خونه هم از سوت کوری در اومد داداش اولی گفت

شما که نبودین ما هر شب زود میخوابیدیم اون شب به همه چی خندیدیم

داداش اولی که به پوست پیازهم میخندید.......

صبح جمعه بابا داداش اولی رفتن کرمان که بابا بستری بشه برا عمل

چشم مادری هم رفت عرق نعناع گرفت من هم مشغول نظافت که ساعت

11 همه کارهام تموم شددیگه از خستگی نا نداشتم.

ظهر خونه آجی دومی بودیم که دامادمون جشن تولد 80سالگی باباش

و70سالگی مامانش گرفته بودرفتیم اونجا نهار که خوردیم تولد شروع شد

که همه بچه هاش با نوهاش شروع به هورا کشیدن کل زدن شدن

و خیلی خوش گذشت ..

+فقط یه مشکل بود فک نمیکردم منو مادری هم بریم لباس خوب

نبرده بودم همرام

مجبور شدم سارافونمو  بپوشم  وامیدوارم تو فیلماشون نباشم

که مطمینم هستم


نظرات 10 + ارسال نظر
خانوم خونه شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 10:57 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام عزیزدلم....
مرسی از محبتت خانومی....

قوبووونت

الی شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 09:51 http://mohsenelham.blogsky.com

عزیزم شهرتون کجاس من کاشونی هستم البته الان قم زندگی میکنم.
خخخخخ تو چه کار به لبای من داری....خخخخ

کرمان هستم عزیزم
خولبات کوچلو هستن خخخخ

خانوم خونه جمعه 27 شهریور 1394 ساعت 15:04 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام عزیزم...
خونه جدیدت مبارک...به خونه جدید منم بیا...
بلاگفا اعصابمو داغون کرده بود...منم جدید ساختم..
امیدوارم همیشه خوب و خوش باشین
بابات عمل شد؟بهتره؟

سلام عزیز دل
قربووونت حتما میام ولی منم دست خالی میام سکه نیاوردی
بلاگفا دیگه عمر خودش کرده باید بازنشست بشه
فدااااای تو خانوم
بابام هم شکر بهتره میگه روز به روز بهترم

اکبر چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 18:35

باشه دیگه اصلا نظر نمیذارم تا راحت باشی ...

بیا چه زور اب روغن قاطی میکنه..

vahid چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 10:54 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام و عرض ادب
ینی حجم چیزایی که شماها دقدقشو دارین،
انقدی هس که بتونم ازش یه نمایشگاه آثار تجسمی بزنم!!!...

سلام و درووود
این الان ینی چه؟

اکبر چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 00:58

تو شهر شما سارافون پوشیده دارید ؟
سارافونای شهر ما یقه بازه و تا بالای زانو ها هم بیشتر نیست حالا کجای این پوشیده میشه من نمیدونم ولی خب حتما شهر شما اینطوری نیس ...

بله پوشیده هم داریم
حالا چرا اینقدر گیر دادی
اون شهر شما هست که مشهورهست
لباس من قدش تا پایین زانوم بود یقه اش هم بسته بود ولباس زیرش هم استین بلند بود
تا میخوایی عکس بزارم

sara چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 00:21

سلام...

خوبه که خوش گذشت ... لباست هم خوب بوده ... نگران نباش ... احتمالا بپرسی نصف مجلس هیچکس یادش نیست اصلا تو چی پوشیده بودی .... نصف دیگه هم تا چند وقت دیگه یادشون میره ....مهم شاد و شنگول بودن و خوش گذشتن و ایناست ... بی خیال لباس

سلام عزیز دل
اره خوب بود ولی اخه من رو لباس پوشیدنم حساس هستم نمیخوام از بقیه کمتر باشم
اره دیگه هرچی بودتموم شد.

اکبر سه‌شنبه 24 شهریور 1394 ساعت 13:10

توجیح نکن کارتو ... عذر برتر از گناه نیار ...
لباس نداشتی دلیل نمیشه چیزای باز بپوشی ... همین !

نه خیرم اینجوری که فکر میکنی نیس
لباسم هم باز نبود کامل پوشیده بود ولی دوست نداشتم اینو بپوشم

الی سه‌شنبه 24 شهریور 1394 ساعت 13:03

سلام عزیزم....خونه نو مبارک....سکه مکم در کار نیست اوضاع کساده عزیزم....همین بوس هم هزینه بر که ما میزاریم پای خونه نوی شما...
وای ییلاق....منم دلم خواست....خوش به حالت....تولدشون مبارک....گلم خودتو ناراحت نکن ...نکنه اونجا خبرایی بود .مثلا یکی اونجا بوده که شما خواستی جلوش قشنگ بیایی هان؟؟؟؟حالا مگه سارافون بد؟؟؟خیلیوم خوب....

سلام عزیز دل
قربونت برم این بلاگفا دیگه گندش در اورده تابستونی خاطرات 2 سالمه داد ب هوا حالا هم دوباره خراب شده.
همین بوس هم قبول داریم حالا اون لپتو بیار جلو
میگه چقد لبات بزرگه هاا
ایشالا بیا شهرمون باهم بریم ییلاق خوش بگذرونیم ...
فدااای تو
نه بابا خبری نبود همه اشنا بودن دختر خاله پسر خالهام بودن
خو اخه ساروفونمودوس نداشتم

اکبر دوشنبه 23 شهریور 1394 ساعت 22:40

این دیگه اشک تمساح ریختنه ! دلیل نمیشه چون لباس نبرده بودی هر چی دم دست بود بپوشی ! خیلی راحت مانتو میپوشیدی و عین خانوما میشستی ... مانتو هم نبود چادری که هستی ... چادر میذاشتی سرت خلاص ...

مشکل اینجاس مانتو نبرده بودم
خو گفتم عصر جمعه برمیگردیم فک این تولد نداشتم
برم چادر بپوشم که چی مگه مجلس گوش شیطون کر عزاست
چادر که میپوشیدم بدتر بود .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.