ایروزا  اصلا حال حوصله ندارم نمیدونم چی بنویسم ...

این هفته که خودم کلا در گیر کارای اون جشن بودم هنوزم هیچی

  بجایی نرسیدم حالا عصری همه چی معلوم میشه

بابای مرضیه هم مثل برادرش بابای فاطمه جواب منفی داد ....

مادری که میگفت وقتی به مامانش گفتم خوشحال بوده انگار راضی بوده

که گفته دخترش این چند روز همین جا بوده ولی باباش مخالف بود...

بابام  هم امروز رفت بیمارستان کارای پذیرش و بستری آزمایشات انجام بده که

به امید خدا عمل کنه

هر چی بهش گفتیم بابا شما که تا اینجا صبر کردی صبر مدرسه ها تعطیل بشه

بچه هات دورت باشن بعد عمل کن الان باید مرخصی بگیرن  قبول نکرد گفت :

دیگه تحمل درد ندارم روز به روز دردش بیشتره ...

خدایا  خودت کمک  کن  بابامو  چیزی نمیگفت ولی خیلی رنج کشید تحمل آورد

خدایا بخاطر اون قلب صافش توکل به خودت کرد اومد کمکش کن ...

بابام که گریشو کسی نمیدید دوبار گریشو دیدم یبار سال 90 برای عمل کمر

آجی دومی یبار این چند روز که درد بهش فشار آورد

خدایا بازم شکرت  هر چی خیر ه پیش بیاد ..


نظرات 4 + ارسال نظر
باصفاترین یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 14:42 http://basafatarin.mihanblog.com/

[لبخند][گل][لبخند]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(¯`•.•´¯) (¯`•.•´¯)
*`•.¸(¯`•.•´¯)¸.•´
¤ º° ¤`•.¸.•´ ¤ º° ¤ ! •.¸¸.•´¯`•.¸¸.☆♡
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬ سلام ، سلام ، سلام
╬♥═╬
╬═♥╬چرا که سلام سرآغاز همه آشنایی هاست
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬ ما با مطالب دوست داشتنی منتظر حضور شما هستیم
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬ با شما هستیم تا وقتی که شما با ما باشید
╬♥═╬ تبادل لینک با همه وبلاگها رو هم می‌پذیریم
╬═♥╬
╬♥═╬هر کی به وبلاگ ما سر بزنه ما هم مرتب به وبلاگش سر می زنیم
♥´¨)
¸.-´¸.-♥´¨) ¸.-♥¨)
(¸.-´ (¸.-` ♥♥´¨) ♥.-´¯`-.- ♥☆(◕‿◕)♡☆•.¸¸.•´¯`•.¸¸.✿
*`•.¸(¯`•.•´¯)¸.•´ ♡ ♡
¤ º° ¤`•.¸.•´ ¤ º° ¤
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دعای حیف نون :
خدایا به خاطر تمام چیز هایی که دادی
ندادی
دادی پس گرفتی
ندادی بعدا میخوای بدی
دادی بعدا میخوای پس بگیری
ندادی میگی دادی
اصلا نمیخوای بدی
نداده بودی فکر کردی دادی
نمیدی هی میگی میدم ، شکرت !
خدایا شکرت[خنده][لبخند]
…………………………..
خدایا
مارو ببخش که در کار خیر
یا “جار” زدیم
یا “جا” زدیم[چشمک][چشمک]
,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
باور نمی کنم
خالق نظم دانه‌های انار
زندگی مرا بی‌نظم چیده باشد . . .[گل][لبخند][لبخند][چشمک][خداحافظ]

گل صحرایی شنبه 28 فروردین 1395 ساعت 02:07

خدا سایشو رو سرتون نگه دارهان شالله زودی خوب مبشن

قربونت عزیزم

ZahRa ❤ MahDi چهارشنبه 25 فروردین 1395 ساعت 23:17 http://mylovelyworld2016.mihanblog.com/

ان شاءالله نفر بعدی برا برادرت
ان شاءالله پدرت هر چه زودتر خوب میشن و عملشون عالی تموم میشه

انشالله ...
ممنونم عزیزم

mahsa چهارشنبه 25 فروردین 1395 ساعت 19:46

ان شاءا... همه چی به خیر و خوبی تموم میشه و حال بابا هم خوب میشه:)

قربونت عزیزم
انشالله ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.