اصلا حال احوالم مثل قبل نیس کسل بی حال شدم
شاید دلیلش تغییر آب هوا باشه اینجا که هوا گرمه شده کم کم
هوای بهاری داره جای خودشو به هوای گرم شرجی میده ....
.
.
خدا را شکر حال بابام هم بهتره روز به روز فقط بخیه هاش اذیتش میکنن
با گاهی اوقات تبش میگیره ....
دیشب هم دوتا داداش اینجا بودن بهش گفتن دیگه فکر ییلاق باغ درخت
آب گرفتن از سرش بیرون کنه قرار به این شد سهم هر کس بده خودشون
هر کار دلشون خواستن کنن خشک میشن یا نمیشن فکرشون نکنه ....
ولی بازم بابا دلش میسوخت میگفت خشک میشن ....
هنوز که هنوز دلش پیش باغ درختا هست
.
.
آجی الی بابا قراره باغ سیبی رو بده به داماد دومی و سومی
باید از آجی ها سیب بگیرم برا خاله کوچلو فسقلی بیارم
قربون اون بند انگشتیت برم
پس کامنت من کو؟؟؟
در دست تایید هست عزیزم
عزیز دلم چرا کمرنگییی پس!اوهوم خوشتیپیممممم ارزوست!
یه مقدار بی حوصله شدم
خوش تیپ میشی عزیزم تو میتونی امیدوار باش
سلام سحر جونم خوبی؟
دلم برات تنگ شده بود کجایی تو؟
سلام زهرا جونم خوبی
منم دلم برا همتون تنگ شده
ولی یه مقدار هوای حوصله ابریست بی حوصله شدم کم میام نت
نت ندارمممممممم
عخی
نت کجا رفته؟
بالاخره تشریف اورد...
تا حالا از اومدنش انقدر خوش حال نشده بودیا...که الان شدی
اره با کلی التماس قدم رنجه کرد
اره کلی ذوق کردم
باغ!
اهوم
سلام سحر جانم...چه عجب تشریف فرما شدی عزیزجان...
نه خانومی نمیریم...نمی شه بریم...اقای خونه تعطیل نیست
سلام عزیز دل خوبی
یه مقدار کسل بودم ....
انشاالله که موقعیت پیش بیاد برین
نگران نباش
خخخ عاشق سانسور کردنتم
خب از اینا هم می خورم ولی شیرینی خانه ام هم میخوام
بابات حق داره منم بودم نگران باغ و درختا میشدم،حیفه خشک شن
ان شاءالله ک بابات خیلی زود حالشون خوب شه
سانسور میکنم در حد تیم ملی
اینقدر شیرینی بخوری قندت میره بالا یهو خخخخ
چاره چیه زهرا جان سلامتیش مهم تره
قربونت عزیزم
سحر جشن شروع شده شیرینی میدی؟
من شیرنی خانه ای میخوام
نظرت سانسور شد عزیزم
از همینا بخور نخوری همین هم گیرت نمیاد