خواب دیدم...

دوباره بعد از چند شب خواب دیدم نمیدونم چرا اینقدر خواب میبینم

ولی همشون یکی یکی تعبیر میشن

هفته گذشته خواب دیدم موهام دارن میریزن هر کسی یه چیزی میگفت بهم

خواهرم بهم گفت بس موهات محکم اون بالا میبندی موهات ریختن

بعداز چند وقت خواهرم گفت یادته گفتی خواب دیدی موهات ریختن

گفتم اره درجوابم گفت موهای فاطمه زهرا بچه دختر خالم که خواهر شوهرش

هم هست دارن از پشت میریزن

طفلی وقتی  به دنیا اومد قلبش مشکل داشت از همون موقع این مسیر تهرانو هر ماه طی کردن

میبردنش دکتر تا اینکه دکترش گفته باید عمل بشه تابستونی عمل کرد

دوباره بردش دکتر بخاطر ریزش موهاش گفته بچه هست بخاطر داروهای بیهوشی پیاز موهاش

ضعیف شده

اما خواب دیشم برای خودم بود

قبلش بگم اگه منحرف بشین کتک میخورین

یکی بود یکی نبود خواب نرین قصه نیست میخوام خوابمو تعریف کنم

اینه که خواب دیدم وسایل خونمون همه رو جمع کردیم داریم اساب کشی

میکنیم نمیدونم دلیلش چی بود میرفتیم خونه اجاره ای

اون خونه هم که میرفتیم دوتا کوچه بالاتر ازخونه خودمون هست واشنای

دور دور هستیم وخونه هم خیلی افتضاح بود که داداش دومی صدام کرد

گفت بیا بگو چه رنگی رنگش کنیم در همین حین رفتم حیاط خلوت رو نگاه

کردم دیدم که چقدر سر سبز هست مقداری علوفه بود ولی حیوون چیزی نبود

در همین حین خانوادم سوار یه اتوبوس بودن من از اونا جا موندم که دوتا مرد

که سوار ویلچر بودن گفتن بیا ما میرسونیمت ....

اقاهه که لباس بنفش پوشیده بود منو گرفت بغلش سرمو گذاشت

رو سینش (مرررض منحرفاااااا نخندین )

بعد به اون یکی گفت پیاده شو از ویلچرش پیاده شد منم گفتم تو پیاده بیا

همون اقاهه لباس بنفش خندید گفت میگه تو پیاده بیا..

که من وایستادم بین دو ویلچر دستام هم به دو ویلچر گرفته بودم شروع

کردن به رانندگی وقتی به اتوبوس رسیدیم اونا سرعتشون تند کردن رفتن

یبار ما سرعت میگرفتیم یبار اتوبوس خلاصه حالت مسابقه بود ....

که درهمین حین مادری رو دیدم که چادری چند سال قبل مامان بابام خالم

با آجی دومی رفته بودن کربلا خواهرم برام هدیه اورده بود که شب خواستگاری

بپوشم مادری اونو پوشیده ....

دیگه چیزی یادم نیس چی اتفاق افتاد

خوب حالا آیات عظام اونایی با اخوندا در ارتباط هستن بیان فتوای خودشون بدن

نظرات 15 + ارسال نظر
mahsa پنج‌شنبه 14 آبان 1394 ساعت 12:43 http://sedayebarangh68.mihanblog.com/

خخخخ تو از کجا فهمیدی من منحرفم
تاحالا کسی نفهمیده بودا بین خودمون باشه

عزیزم همه میدونن تو منحرفی ولی ب روت نمیارن
ولی من چون دوستت دارم پشت سرت نگفتم جلو خودت گفتم

الی یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 09:45 http://mohsenelham.blogsky.com/

جایزت یه بوس گنده...نه منکه نباید جایزه اتو بدم بیا قم جایزتو بگیر...خخخخخ

ای جوووووونم بوس
بازم جوووووووووووووووووون

mahsa شنبه 9 آبان 1394 ساعت 21:42 http://sedayebarangh68.mihanblog.com/

من که همون وسطش منحرف شدم چپ کردم دیگه بقیشو نخوندم

با این خوابات

ایشالا بابا مامانت سلامت باشن و همیشه دلتون خوش باشه

تو کلا منحرف هستی عزیزم
فدااااای تو عزیزم

خانوم خونه شنبه 9 آبان 1394 ساعت 11:53 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام سحر جونم...خوبی عزیزم؟
وای هنوز گرمااا....اینجا همش سرد و بارونیه پس جات حسابی خالیه عزیزم...

الی شنبه 9 آبان 1394 ساعت 11:39 http://mohsenelham.blogsky.com/

طرف شما سیل نیومده؟؟؟؟؟

نه بابا اینجا هموز هوا گرمه
کولر روشن میکنیم

الی شنبه 9 آبان 1394 ساعت 11:36 http://mohsenelham.blogsky.com/

سلام عزیزم خوبی گلم.....آهر تو اولی ...تو اصلا تکی.....عزیز دل منی خواهری...فدات بشم بابات بهتر شد؟؟؟؟

سلام عزیز دلم
و جیگری
بلا شیطونی
حالا که اول شدم جایزم چیه ؟
خدارو شکر باهاش کنار میاد امروز داره با داداش دومیم میره کرمان

اون یکی نظرم پ کو

نظرت تایید نکردم ببینه جذبت چقدر کارسازه
دیدم نه عزیزم حذبت کارساز نبود
حالا گریه نکن تاید میکنم الان
بوسی بده

خانوم خونه چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 09:09 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام عزیزم.....هورااااااااااااااااااا
حسابی استراحت کن جیگر....تا داداش باشه که دیگه بیخیال نباشه

سلااااام عزیز دل
اره والا صبی تا 9 خوابیدم الانم تو پتو نظر تایید میکنم خخخخخ

سمیرا چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 08:00 http://tehran65.blogfa.com

باز که تایید نکردی تو

حال کن جذبه رو
.
.
سیستم ما هم خراب شه و من برم استراحت صلوات

این دفعه تایید نمیکنم ببینم جذبت چیکار میکنه
سمیرا دلت اب الان تو پتو دارم تایید میکنم خخخخ
ایشالا که سیستمت قطع نشه خخخخخ

خانوم خونه سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 16:12 http://www.ganje-man.mihanblog.com


فدااااااااای توووو

سمیرا سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 13:51 http://tehran65.blogfa.com

خدا نکشه تو رو سحر.هی میخونم هی میخندم

با اب و تاب هم تعریف میکنی آدم خوشش میاد خو

ببین جیگری همیشه و همیشه به نیت خوووووووووووووب

بگیر و تعبیر کن خواباتو و یه کوچولو صدقه هم بده

اینجاس نظرت دیدی
ایشالا که خوووبه خووب

الی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 09:31 http://mohsenelham.blogsky.com/

ولی کلن بهت میگم وقتی خوابی دیدی هیچ وقت به بد تعبیرش نکن بگو خیر...هروقتم خوابت بد بود برا کسی تعریف نکن فقط سرع صدقه بنداز به نیت رفع بلا........

من که خوابام رو اصلا جدی نمیگیرم یه چند وقت بهشون میخندم بعد تموم میشه
این یکی نمیتونم شب خواب دیدم صبح زود میزنگم خواهرم بیادرش میکنم تعریف میکنم براش
صدقه هم بعضی وقتا میندازم یبار برام هزار تومن هزینه انداخت پول خورد نداشتم هزار تومن انداختم

الی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 09:30 http://mohsenelham.blogsky.com/

خوب حالا بریم سرفتوا.....
عزیزم اینکه چادر کربلات سر مامانت بوده که خوب گلم.....اما کلن خوابت بی سرو ته ....خخخخ تو خوابم خانوادت دارن ازت فرار میکنن....میگم سرتو گرفت تو بغل چه حسی داشتی ها؟؟؟؟
وای چقدر خندیدم....دختر کلن این خوابت تعبیر خاصی نداشت....از این خواب های آشفته بوده...فقط خواصیتش این بود که روح ما اول صبحی شاد شد...چقدر خندیدم....
خوشم میاد عین خودمی...
من خوابای کماندوئی زیاد میبینم....
مثلا شدم دختر عنکبوتی...
یا بتمن......

خب همه حضار خوب گوش کنن حاج خانوم الی میخوان ایراد فتوا کنن
یه صلوات بفرستین..
هییییی من اون چادرمو میخوام بپوشم خرووووس بیا
بابا کجا بی سروته بود سرش اونجا بود اسباب کشی کردیم تهش هم اونجا که مادری چادرمنو پوشیده بود خخخخخ
اونا فرار نکردن من جدا شدم میخوام برم قم خخخ پیش اخوندخخخخ
هییییی یه حس خوبی قابل گفتن نیس اصلن دلم نمیخواست جدا بشم
بازم خدارو شکر با این خوابم یه ادم افسرده شاد شد خخخخخخ
حالا که شاد شدی خندیدی بیا ماچم کن
نه دیگه خواب جنایی من نمیبینم خخخ

الی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 09:24 http://mohsenelham.blogsky.com/

سلام سلام...صدتا سلام......خوب میبینم که تو خوابتم دست از چل بازی در نمیاری.....خخخخخ احیانا پاهات جای سرت رو بالشت نبوده؟؟؟؟خخخخ عین خودمی تو خواب هم آرامش نداری...من بعضی وقتها از همین خوابا میبینم تو خواب کلی میخندم آقای همسر میاد صدام میزنه میگه الی چته تو خواب میخندی.....

سلام هزاران سلام ....
چل بازی چیه ؟ والا خواب به این خوبی باعث کلی روحیتون شاد بشه
الان که خوب فک میکنم همون پاهام رو بالشت بوده خخخ
میگم الی گوشت بیار یه چیزی بگم کسی نشنوه ...
مگه با اقای همسر جدا میخوابی که میاد صدات میزنه

خانوم خونه دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 20:47 http://www.ganje-man.mihanblog.com

صلوات اخرش رو ننوشتی
بابا عجب داستانی تو داری با این خوابای باحالت
کورس هم میزارین توو خواب که دیگه محشره....
روحیه م عوض شد دختر جان
ولی خواب اولیت رو دوس نداشتم

آخ یادم رفت حالا خودتون صلوات بفرستین
بله دیگه کورس گذاشتیم خخخخ
حالا بیا ماچم کن روحیت عوض شد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.