خدایا شکرت

خدایا حالا فهمیدم هیچ کارت بی حکمت نیس 

ولی ما بنده ها نمیدونیم.....

روز شنبه ساعت 12 شب که دامادمون زنگ زد

گفتم آجی هست حتما با شماره شوهرش زنگ 

زده جواب دادم بعد سلام گفت که اجی حالش 

خوب نیس تب داره رفته مطب دکتر گفته باید 

بستری بشه الان بیمارستانم نمیزارن پیشش 

بمونم اماده شو میام دنبالت...

یخ کردم با حرفاش گفت گوشی به مامان هم بده

خودم بهش بگم اومد دنبالمون با مادری رفتیم...

وقتی اجی دیدم رو صندلی افتاده بغضم گرفت 

دیگه جریان رو تعریف کرد .چون ظهر داشتیم واتس 

باهم میحرفیدیم گفت خوبم کلی شوخی کردیم باهم

ولی یه دفعه تب کرده...

خلاصه اینکه مادری رو ب زور راضی کردیم رفت منم 

پیش اجی موندم....

اون شب تا صبح چشمم ب اجی بود تبش زیاد بود 

4 تا دارو بهش تزریق کردن واسه تبش هر چند 

ساعت هم تب سنج میزاشتن براش که نزدیک 

صبح تبش قطع شد که بردنش سنوگرافی ....

که پرستار صدام زد گفت لباس اتقاق عمل بگیر 

اماده بشه باید بره اتاق عمل ....

اجی گفت حامله بودم خونریزی کردم سقط شده

خوب نمیدونسته بارداره فک میکرده دوره 

عادتش هست ....

اگه این اتفاق نمیافتاد تو این سن باید دخترش 

عروس کنه یکی دیگه بیاره...

قرار براین شد کسی هم ازین جریان ندونه 

دامادمون شوخی میکرد بهم گفت که اگه مامان 

سوال کرد بگو یه شب بوده بیمارستان اصلا 

قبول نکن بگو این یکی دیگه بوده...خخ

خلاصه همه چی بخیر خوشی تموم شد...

ولی یه اتفاق بد دیدیم خانمه هفت ماه باردار 

بوده میبینه بجش نمیزنه میره سونو میگه 

اب دور بچش زیاد شده خفه شده عملش کردن

بدون بچه چقدر دلم براش سوخت هفت ماه

سختی کشید ذوق زده ولی نشد...

خدایا شکرت...


نظرات 8 + ارسال نظر
الی چهارشنبه 27 آبان 1394 ساعت 10:07 http://mohsenelham.blogsky.com/

سیلام...خوفییییی.....ببخشید دیر اومدن دیدنت...نه اینکه چشم دیدنتو ندارم به خاطره همون حوصله ندارم بهت سر بزنمپوزخند:
خخخخخ شوخی کردم آبجی....
خدا رو شکر به خیر گذشته.....حالا اگه بچه اشونم میموند چه اشکال داشت...خدا خواسته داده...حالا دختر بزرگم دارم مگه اشکالی داره......زن و شوهر هستن.....
خدا خانوادتو حفظ کنه برات عزیزکم

سلااااااام خوووووفم خوفی ...
چشم دیدن منو نداری از خداتم باشه منو ببینی
مبیبم هی تک میزنی
میدونم میدونم شوخی میکنی
خدا رو شکر ....
خوب دیگه خواهرم هم شرایط خودش داره نمیخواست دیگه ....
قربووووون تو عزیزم ...

خانوم خونه جمعه 22 آبان 1394 ساعت 12:02 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام به روی ماهت سحر...
کاچی این دو تا دستور تووش هست عزیزم
http://www.niksalehi.com/cooking/archives/017504.php

من چون روغن حیوانی دوس اصلا ندارم اولی رو درست کردم

سلام بانووو گل
ممنون عزیزم باید بخونم درست کنم
نوش جونت عزیزم

خانوم خونه جمعه 22 آبان 1394 ساعت 09:45 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام صبح بخیر سحر جونم...قربون خودت و خوابات...
جون خودم هنوز چشمم به مبلغ نیفتاده بود گفتم سحر هیچ کاری بدون پول انجام نمیده که دیدم تهش نوشتی 50.......

سلام عزیزم خوبی
الان میگم ظهرت بخیر ...

اره عزیزم زندگی خرج داره باید بگذرونیم بدون پول نمیشه
نیس منم خیلی خیلی عیال وارم

خانوم خونه پنج‌شنبه 21 آبان 1394 ساعت 23:07 http://www.ganje-man.mihanblog.com

قربونت برم ممنون بابت کامنتات....و اینکه وقت گذاشتی عزیزم

فداااای تو عزیرم
ببخش با گوشی هستم سخته اومدن ...
بوووس

خانوم خونه پنج‌شنبه 21 آبان 1394 ساعت 23:06 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام سحر جونم...خوبی خانومی؟
فدات بشم سحر...تو پیشم نیای هم عزیزی....
وروجک رو 330 خریده بودیم...
ان شالله تو هم یکی میخری عزیزم...حواست باشه بزرگ نخری یعنی سن طوطی زیاد نباشه وگرنه نمی تونی چیزی بهش یاد بدی...
ثبت نام....
اونایی که 15 سالشونه تا حالا کارت ملی نداشتند...
اونایی کارتشون مفقود شده...
اونایی که پیشوند پسوند فامیلیشون رو حذف کردن...
اونایی که مث من از عکسشون ناراضی بودن
برن سایت ثبت احوال ثبت نام کنند واسه کارت ملی هوشمند...

سلاااام عزیز دل خوبم تو خوبی عزیزم....
ووویی 330 تومن برم کلیمو بفروشم خخخخ
باید بندازمش گردن یکی برام بخره طوطی رو
اهاااان فک کردم ثبت نام چیزی هست....

mahsa چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت 15:16 http://sedayebarangh68.mihanblog.com/

سلام عریزم
باز خدارو شکر بخیر گذشته
الهیی چه قدر سخت بوده واسه اون خانومه

سلام خانوم گل
خدا روشکر که تموم شده...
اره خیلی سخت بود هفت ماه سختی کشید اخرش هم هیچی دست خالی ...

خانوم خونه چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت 14:24 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام عزیزم....خوبی سحر جون؟

واقعا هیچکدوم از کارای خدا بی حکمت نیس...

خدا رو شکر ابجی حالش خوبه و به خیر گذشته...

بیچاره خانومه

فدااااا تو خوبی خانم خانوما
اره ولی ما بنده ها قدر نشناسیم
خدارو شکرت
اون خانومه واقعا سخته براش اونم حتما حکمتی داشته

سمیرا چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت 11:37 http://tehran65.blogfa.com

یه صدقه بدین برا خواهر...
.
.آره بابا بچه میخواد چیکار .مهم سلامتیشه

فداااای تو عزیزم
مادری که همیشه میگه نذری چیزی بدین
سه تا بچه داره مثل دسته گل میخواد چی دیگه..

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.