جای خالیش حس میشود

آقای کفاش روبرو دفتر که افغانی بود رو دیروز عصر از طرف گردان اومدن غافلگیرش کردن بردنش

از دوماه پیش که افغانی ها رو جمع میکردن از داخل شهر آقای کفاش نیومد بعد از یک ماه هم که اومد با

دست کفش میدوخت با چشمش هم نگاه اطرف میکرد که چیز مشکوکی نبینه ...

بعضی وقتها هم کفش ها یا داخل خونه همسایه نزدیک دفتر میدوخت ویا داخل مغازه پدری ...

خیلی آقای صبح ها که میومدم دفتر با روی باز وخنده جواب سلامم را میداد ظهر هم دوباره با همون روی باز

میگفت خسته نباشید خداحفظ ....

همیشه به بابا  میگفت حاجی شما سنی ازتون گذشته تا من هستم کاری انجام ندید بخدا ناراحت میشم

و عوضش مادری بابا زحماتش رو به هر نحوی جبران میکردن...

وقتی توی تابستون توی این هوای گرم روزه هاشو میگرفت و از شدت گرم دستمالش رو با اب میشست

میگذاشت رو سرش دل ادم میسوخت با این زحمت پول خرج خانودشو در میاره میفرسته افغانستان ...

بابا میگفت هر روز بهش زنگ میزدن که اوضاع چجوره امروز که زنگ نزدن و اومدن بردنش

و حالا جای خالیش حس میشود ....


نظرات 18 + ارسال نظر
mooty یکشنبه 27 دی 1394 ساعت 15:35 http://dj-mooty.blogsky.com

کلا تو دست نبودم خخخ

ها اینی گفته یعنی چه

mooty جمعه 25 دی 1394 ساعت 21:26 http://dj-mooty.blogsky.com

خخخخخ ن من ک ناراحت نمیشم موضوع ناراحت کننده بود خخخخ
هستم خدمتشون خخخ (پسرا)
دیدیش سلام منم بش برسون(افغانیه) دوشش دالم خخخخ

پخخخخخخ
عه میخوایی با افغانی ها بپری دیگه
از دست رفتی دختر

گــ✿ـــل صحرایی پنج‌شنبه 24 دی 1394 ساعت 16:10 http://ninigolo1393.blogfa.com/

اوخی:(

عخی

خانوم خونه چهارشنبه 23 دی 1394 ساعت 09:35 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام سحر جونم . . . خوبی خانومی؟
وای تو که همسایم بشی محشره...کلا همش عشق و صفا...
نه بابا خواهر جان فقط یه پسر دارن تهش دوم راهنماییه....
جوون نیستن....ماشالا حاج اقا فک کنم 60 حاج خانوم 55

هیییییی اینجا هم نشد
برم دست به دامن همون الی بشم
فداااای تو عزیزم

مریم چهارشنبه 23 دی 1394 ساعت 00:11 http://mojarad6825.blogfa.com

آخی،،،بنده خدا...

عخی ....

الی سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 10:34

نه عزیزم اگه بمب اتم بندازم تا خونه شما هم میریزه به هماون بمبش غیر اتمی بوده

مرض

الی سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 10:30

وای اینجا چه خبره ؟؟؟؟دارین حرف منو میزنین گفتم نو گوشام سوت میکشه نگو دارین غیبت منو میکنید...خخخخ
من راضیم هرچی میخواین بگین بگیم میدونم از بس من خانوم هستم همه منو دوست دارین....تازه راست گفتی عزیزم..اوهوم آقای همسر من قشنگه ان شاالله نی نیمون به اون میره البته چشاش و ابروهاش عینه خودم باشه....
الهی پس خانوم خونه قرار سال دیگه مامان بشه...چقدر خوب....الهی خدا همیشه دلتونو شاد نگهداره....الهی خوشبخت بشی دختر مهربون....مواظب دلت باش گلم....

اوه اوه اومد
غیبت مگه داریم مگه میشه
فقط گفتیم الی یه خورده زشتی هست همین
بله خانوم خونه هم میخواد مامان بشه ببینم کدوم تاتون زودتر نی نی میارین
مسابقه از الان شروع شد
مواظب باشین مسابقه ماست خوری نیس هااا
نقش اول این مسابقه شوهراتون هستن هااا
انشاالله دو تایتون سال 95 نی نی خوشگل مامانی سالم خدا بهتون بده

الی سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 10:20

چرا میکنی من الان صداشو شنیدم....کی بود تو بودی من فهمیدم....
عیب نداره من به کسی نمیگم.....تازه زنی که بمب نندازه زن نیستاینم یه جور تفریح دیگه قدرشو بدون.....مواظب باش ولی موقع انداختن کارای دیگه نکنی

من سکوت میکنم
کلن اوضات خراب شده الی
خدایا به راه راست هدایتت کنه
الی میگم اونروز گفتی خونت بهم ریخته بوده حتما خودت بمب انداخته بودی

vahid سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 10:17 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام و عرض ادب
بی آشیانه گشتم؟
افغانی!
کارگر زحمت کش!
شییییییییییییییییب
جنگل؟
منابع طبیعی؟
راممممممممممممبُد

عادم وار نوشت :

نگهبان ساختمونمون افغانیه اون چند وقت پیش بهم میگفت :عاقای محمودیان ایران دِگَر جای زیندگانی نمیباشد!!!!
پولتان ضعیف شده!!!!!!!!!!! باید برویم استرالیا

سلااام درود
اونا برن استرالیا من میرم جیبوتی

الی سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 09:44

از بس من مهربونم دلم لرزید اینو خوندم...انگار تو دلم زلزله شده بود....حالا شفاف شدی یا بیشتر توضیح بدم.....

نه هنوز شفاف نشده بیشتر توضیح بده

خانوم خونه دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 19:39 http://www.ganje-man.mihanblog.com

از دست تو . . . حیف که از هم دوریم . . .

بس که من خوبم گلم ..
حیـف

خانوم خونه دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 17:49 http://www.ganje-man.mihanblog.com

اتفاقا خوئشم گفته 95 اگه خدا بخواد....
ارههههههههههههههههه بی ادب چرا به من نگفتی...
واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مبارکه دیگه.....شیرینی افتادیم عجیب من شکلاتی میخوام

جوونم من پس95 خاله میشم
قربونش برم برم ...انشاالله که 95 با ورود نی نی خوش قدم میشه براتون
بابا شوخی کردمم خواستم بخندیم
من غلط بکنم این کار کنم
اونو همچین شستم انداختمش رو بند لباسی حسابی
شیرینی چی کار چی نخور خوب نیس واست یهو قندت میپره بالا

خانوم خونه دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 17:28 http://www.ganje-man.mihanblog.com

اره نی نی خوبه ... ولی اقای خونه گفت فعلا بهش فکر نکن...
منم درکش میکنم...این چند وقته واقعا سختی کشیدیم باید یکم جا بیافتیم...مث خورشت رو گاز
سرتو بنداز پایین ....سرسنگین باش دختر...هی من هیچی نمیگم دلش نی نی میخواد ... نکنه یواشکی ازدواج کردی و ما بیخیریم هان؟
بیچاره الی...اگه بود الان حسابتو می رسید دختر

میگم مواظب باش یهو نسوزین
یهو 50 سالتون بشه
ولی سال 95 باید دست بکار بشین هاااا (این الان یه دستور بود ها )

چجوری سرسنگین باشم یهنی
هیییی ازدباج ؟
من بچه خوبیم ازین خلافا نمیتونم
هییی الی توجاییییی

خانوم خونه دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 17:07 http://www.ganje-man.mihanblog.com

قربون الی بشم .... خودش دلش بدجور نی نی میخواد .... ایشالا زودی مامان بشه . . .
ما فعلا قصد نی نی دار شدن نداریم ایشالا به وقتش حتما حتما....
دعامون کن خیلی زیاد...
فدای مهربونیات پریدم بغلت سحر

انشاالله که خدا یه نی نی خوشگل مثل باباش و سالم بهش بده
مامانش که خوشجل نیس (الی کجاس که بیاد وز وز کنه )
چرا عزیزم نی نی خوبه قربون نی نی کوچلو برم
نگران نباش عزیز دلم همه چی درست میشه
عزیزمی
ژژژژژژژژژژون تو بغلم نیشگونت بکنم

خانوم خونه دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 17:05 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام خانومی ....چه خوشحال و چه با انرژی نوشتی اول شدم
بیچاره اقای کفاش دلم سوخت . . .
خب حالت پطوره خانومی ؟
سیباتون تموم شد ؟

سلام عزیزم ...
خو به نفر اول سوسک طلایی میدن منم ذوق دارم
وقتی بابا گفت بردنش خیلی دلم سوخت براش ...
فداااا خوبم تو خوبی عزیزم همسریت خوبه ؟
سیـــــــــــب نه بابا دیگه کسی زیر بار سیب نمیره
ظهری یه سیب افتاده بود زیر میز بابا میگفت کسادی سیب شده

mooty دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 16:10 http://dj-mooty.blogsky.com/

آخی چقد ناراحت کننده
دیگه نمیاد ینی؟

عه مگه تو هم ناراحت میشی
تو ناراحت بشی کیه دیگه تیکه به پسرا بندازه
فعلا که دیگه نمیاد

الی دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 12:55

چقدر این پست رو خوندم دلم یه جوری شد...گناه داشته خوب.....
بیچاره با چه سختی داره کار میکنه....منم اینجور صحنه هارو میبینم گریه ام میگیره....

دلت چجوری شد شفاف سازی کن
آره گناه داشت ولی بردنش

الی دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 12:54

اولم..........................

ژژژژژژژژون سوسک طلایی تقدیم تو

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.