هییییس خوابه

ساعتای 8 /30بود یه خانمه گفت خانوم این تعمیرات موبایل ساعت چند بازمیکنه گفتم :

9به بعد اجازه گرفت که میتونم بشینم اینجا ؟گفتم بفرمایین راحت باشین ...

بعدچند لحظه رفت دوباره اومد گفت میتونم من یه چرتی بزنم اینجا گوشیم دادم تعمیرات

گفتهیه ساعت دیگه اماده میشه دیشبم نخوابیدم بازم گفتم رحت باشین

الانم چادرش گرفته روصورتش لالا کرده

هییییییس بیدار میشه

من اروم صحبت میکنم با ارباب رجوع که بخوابه ولی این مردم انگار فاصله چقدر زیاده با بلند گو

حرف میزنن

قدر منو بدونین چقدر مهربونم

خداایا هر چی صلاحه...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بی خوابی

از صبحی هی خواستم بیام بنگارم قر بدم تو کمرم که

بله خونه هستم از کنار بخاری پست میزارم وقت نشد

صبحی ساعتای 8.30 بود داشتم با گوشی ور میرفتم 

پیامای کانال تلگرام میخوندم که یه آقاهی گفت سلام 

جا خوردم سرم گرفتم بالا مامور شهرداری بود که عوارض شهرداری نداده بودیم اومده

بود پلمب کنه  زنگ زدم  به جناب داداش خوش خیال که اومده پلمب کنه  گوشی دادم

به آقاهه باهم صحبت کردن قرارشد  پلمب کنه یک ساعت بعد بیاد باز کنه فقط ظاهر کار درست که

بقیه دفترا چیزی نگن که چرا دفتر ما بازه ولی نامرد نیومد و همجنان دفتر پلمب هست

تا جناب داداش بیاد بره پول واریز کنه ..

جناب داداش هم نیس دفتر هم پلمب منم خونه ....

امروز کلی نظافت کردم خونه رو ظهرهم تا غروب خوابیدم حالا هم بی خواب چشام

مثل جغد بازه وهندزفری داخل گوشم آهنگا ابی گوش میدم....

عصری هم زنگ زدم دوستم کلی چرت و پرت گفتیم

تا اینکه شارژم تموم ....

این آهنگ داریوش خیلی دوس دارم...

کجای این جنگل شب پنهون میشی خورشیدکم

پشت کدوم سد سکوت پر میکشی چکاوکم

چرا بمن شک میکنی من که منم برای تو 

لبریزم از عشق تو سر شارم از هوای تو....

دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو 

پشت کدوم بهانهات پنهان کنم هق هقمو 

گریه نمیکنم نرو اه نمیکشم بشین حرف نمیزنم 

بمون بغض نمیکنم ببین.....

بس گوش دادم این آهنگشو حفظ کردم...



میخوام خوش تیپ بشم

بله دیگه تصمیم گرفتیم یه کوچلو خوش تیپ کنم

خوش تیپ هستم خوش تیپ تر بشیم

دیشب بله برون دختر داییم و تاریخ عروسی تعیین کردن برا 2 اسفند

منم تصمیم گرفتم یه کم خوشتیپ تر کنم تا اون لباسی که چشمم دنبالشه

رو بخرم

البته اگه مادری بگذاره از حالا موضع خودش اعلام کرد میگه لباس زیاد داری

دقیق هم یادشه هر کدوم چند بار پوشیدم

خوب من چکار کنم لباس تکراری نمیخوام ولی از یه نظر حقیقت میگه برا یه شب

اونم داییی که سر جریان پسرش از تابستونی سر سنگین شده و ظاهری هست باهامون

خلاصه من خوشتیپ کنم شاید تا اون موقع نظرش عوض شده

++

فقط میگم خدایاااااا ..........

چقدر من ساده ام

دوباره همون آقاهه

پست قبلی گفتم که آقاهه با قطر صحبت کرده هزینش زیاد شده یه سیم کارت خط

تهران خرید که هزینش کمتر بشه ...

الانه دوباره اومد گفت بدهی من چنده قسط بندیش کنم بدهیش نگاه کردم 

376 هزار تومن اول فک کردم بد دیدم دوباره نگاه کردم دیدم درسته

قیافه آقاهه دیدنی بود انگار روح تو بدن این مرد نبود منم دست خودم نبود

خندم گرفت دوباره

یکی نیس مرده عاقل یا نفهم چه خبره اینقدر میحرفی میگه جانباز هم هستم

چی بگیم والاااا

+, من نمیدونم بعضی مردم خودشون هالو هستن یا دیگران هالو حساب میکنن

الان پسره دهه هفتادی اومد سیم کارتش تعویض کردم گذاشت رو گوشی که فعال

شده یانه دید هیچ کدوم از شمارهاش نیس گفتم شمارهات رو سیم بودن سیم که

سوخت شمارها رفتن ناراحت شد ظاهرا منم آهسته گفتم به درک

برداشت گفت یه پیام خالی بمن بده ببینم درست شده گفتم خودت پیام بده به کسی

دیگه گفت من بلد نیستم قاطی کردم گفتم من چکار کنم بلد نیستی

میخواستم بهش بگم وقتی بلد نیستی چته به گوشی داشتن یا هم برو  ازین گوشی های

لپ لپی بگیر بلد باشی گفتم بیخیال تمومش کن